پرتال امام خمینی(س): گفتگوی ۵۹ / حمیدرضا حاجی بابایی
امام خمینی(ره) همواره به تربیت دانشآموزان و نظام آموزش و پرورش توجه ویژه داشت و به خصوص بعد از انقلاب اسلامی، توجه ایشان به مسأله تربیت نسل، بسیار ویژهتر شد. به طوری که همواره به مسئولان وقت آموزش و پرورش و مسئولانی که در حوزههای دیگر با دانشآموزان ارتباط داشتند، تذکرات جدی میدادند.
در برنامه هشتم از مجموعه «حضور» که به مناسبت چهل و چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در حسینیه جماران میزبان چهرههای شاخص سیاسی نظام است، «حمیدرضا حاجی بابایی» در خصوص سیره حضرت امام روحالله در بحث تعلیم و تربیت به سوالات پاسخ داد.
حاجی بابایی که اکنون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی است، پیش از این وزیر آموزش و پرورش بوده است. وی از چهرههای شناخته شده و اثرگذار مجلس است که نظراتش در حوزه تعلیم و تربیت همواره مورد توجه قرار گرفته است.
امام خمینی(ره) به یکباره ظرفیت همه ما را پر کرد
جوانان به مشی و مکتب امام خمینی (ره) آن هم در دورهای که شرایط برای بسیاری انتخابهای دیگر فراهم بود، گرایشی مثال زدنی داشتند. امام خمینی (ره) به یکباره ظرفیت همه ما را پر کرد. هم ما ظرفیت پذیرش آن را داشتیم و هم امامِ خودساخته توانست خودش را در ما متبلور کند.
امام توانست همه آرزوها، آرمانها، آینده، شخصیت و هر چه را که نیاز داشتیم، یکجا به ما بدهد. طرف با شلوار لی به جبهه میآمد و به یک رزمنده درجه یک تبدیل میشد؛ یعنی تحول عالی بود.
آنهایی که اهل دعای ندبه و توسل نبودند، امامیتر شدند
فرد هر چقدر هم راحتتر بود، امامیتر میشد. خیلیها مدعی بودند ما دیندارتر هستیم و دعای توسل و ندبه میخوانیم اما آنهایی که اهل دعای ندبه و توسل نبودند، امامیتر شدند و اگر بگویم از خیلی از آنهایی که مدعی بودند، جلوتر بودند، اغراق نکردم. حضرت امام (ره) اعتقاد داشت که باید از همان کودکی فرد را ساخت و میفرماید به ابتدایی برسید. دانشگاه دیر است.
راه نجات کشور، تعلیم و تربیت است
راه نجات کشور، تعلیم و تربیت است. حضرت امام (ره) میفرماید اینطور نباشد که معلمین ما و مربیهای جوانهای ما تربیت مسکو شده باشند. یا تربیت واشنگتن. سادهاندیشی است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند، هر طوری که میخواهد باشند و باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم. باید تربیت شما تربیت معلمین، تربیت اسلامی باشد. یک تربیت انسانی باشد. یک تربیت در صراط مستقیم باشد.
من معتقدم اگر قرار باشد ما یک روزی شیر نفت را باز کنیم و فقط یکجا خرج کنیم، آموزش و پرورش است. بعضیها فکر میکنند این سخن من فقط برای معلمها است. بله؛ معلم عزیز است ولی من برای همه دانشآموزان کشور میگویم. ما هر آسیبی در ۴۳ سال گذشته دیدیم، برای عدم توجه به آموزش و پرورش بوده است و هر نفعی هم بوده به دلیل توجه به آموزش و پرورش بوده است.
نگاه مسئولان به آموزش و پرورش با نگاه امام و رهبری فاصله دارد
شاید باورتان نشود، ولی تا به حال شاید به حضور مسئولی نرسیدهام که مانند مقام معظم رهبری، بعد از امام (ره)، به آموزش و پرورش اعتقاد داشته باشد. اصلاً درباره آموزش و پرورش ماورائی فکر میکنند. چند سال پیش در روز معلم، برای اولین بار به جای اینکه معلمان خدمت رهبر انقلاب بیایند، ایشان خودشان به دیدار معلمها در دانشگاه فرهنگیان رفتند تا بگوید دانشگاه فرهنگیان باید باشد.
من در دوره وزارت، سفری به روسیه رفتم. یک ساختمانی ساخته بودند به اندازه یک شهرک؛ پرسیدم اینجا کجاست؟ گفتند دانشگاه فرهنگیان است. آنوقت ما سالها دانشگاه تربیت معلم را تعطیل کرده بودیم.
همه تمرکز امام روی ابتدایی بود. ایشان معتقد بود اگر ابتدایی را از دست دادید، در دوره متوسطه و دانشگاه کارتان به شدت سخت خواهد شد.
امام به دنبال تعلیم و تربیتی بود که شهید حججی و شهید سلیمانی درست کند
سند تحول براساس ایده قرآنی امام (ره) و مقام معظم رهبری نوشته شده است. مدرسهای که ما در سند تحول بنیادین از آن سخن گفتهایم، مدرسهای است که به کمک معلم، اولیاء و مسجد به کانون فرهنگی محله تبدیل شود و هر روز دوستداشتنیتر شود. مدرسهای که من دوست دارم و این از زبان همه مردم شنیده شود. امام (ره) به دنبال این تعلیم و تربیت بود که از آن شهید حججی و شهید سلیمانی درست شود. یعنی کسانی که با تمام وجود برای انقلاب، نظام، مردم، کشور و حتی برای خودشان سرمایهگذاری میکنند.
از امام و رهبری چیزی مبنی بر تأیید خصوصیسازی مدارس ندیدهام
شما نظرات مقام معظم رهبری و نظرات امام (ره) را در مورد خصوصیسازی آموزش و پرورش بررسی کنید و ببینید چه تشرهایی زدهاند. من تا به حال از امام (ره) و مقام معظم رهبری چیزی مبنی بر تأیید خصوصیسازی مدارس ندیدهام. البته در مورد اقتصاد داریم که هم امام و مقام معظم رهبری اعتقادشان بر این است که اقتصاد را به مردم بسپارید.
من یکبار با کسی که سردمدار اندیشه خصوصیسازی آموزش است در شبکه افق مناظره داشتم. اسمش را نمیبرم. ایشان میگفت ما باید مانند آمریکای جنوبی رفتار کنیم. یعنی تمام مدارس باید خصوصی شود و به مردمی که توانش را ندارند، کوپن بدهیم تا فرزندشان به مدرسه بروند. این یک نوع تفکر نسبت به آموزش است.
تفکر دیگر هم تفکر امام (ره) و مقام معظم رهبری است. رهبر انقلاب در سند سیاستهای کلی فرمودند دو چیز را در مورد تعلیم و تربیت نباید حساب کنید؛ یکی پول و دیگری تعداد معلم.
پرورش؛ حلقه مفقوده آموزش
پرورش حلقه مفقوده آموزش است. در یک مدرسه که ۵۰۰ دانشآموز دارد، ۵۰ تا از آنها امتیازاتی مثلاً در هنر یا ورزش دارند. اما آن فردی که این ۵۰ تا را به هم گره میزد، مربی پرورشی بود اما الان چ کسی جای او را در مدارس گرفته است....
نتوانستیم انقلاب را به نسل جوان معرفی کنیم
قسم میخورم اگر در یک مدت کوتاه پیشرفتهای کشور را به جوانان نشان دهید، قطره قطره خونشان را برای وطن میدهند. از جوانی که در فضای مجازی جز خبر دزدی و فساد افراد چیز دیگری نمیبیند چه توقعی داریم؟ ما در مدارس بچههایمان را سوار ماشین انقلاب نکردهایم. او اطلاع ندارد. وقتی اطلاع ندارد، دو نفر که از بیرون چیزی میگویند باور میکند. حتی پدر و مادرهایشان هم اطلاع ندارند....گزیده های مرتبط با موضوع امام خمینی(س) از این گفتگوی مفصل انتخاب شده که از نظر می گذرد:
آقای حاجی بابایی از حسینیه جماران چه حسی میگیرید؟ اولین باری که اینجا آمدید کی بود؟
شاید حدود ۴۰ سال قبل بود.
یعنی سه چهار سال بعد از انقلاب؟
شاید زودتر از آن هم بوده. حدود ۴۰ سال قبل.
خاطرتان هست؟
بله. سال ۱۳۶۱ یا ۶۲ به عنوان رئیس آموزش و پرورش آمدم. آن موقع ۲۱ ساله بودم.
رئیس آموزش و پرورش کجا؟
اسدآباد همدان. آن موقع هنوز محاسنم کامل نشده بود.
خاطره خاصی دارید؟ کجا نشسته بودید؟
خیلی خاطرم نیست. وقتی میآمدیم همه مسئولان را به نحوی در مسیر و در حسینیه میدیدیم. آدم احساس میکرد همه آمال و آرزو و دنیای خود را در امام (ره) پیدا کرده است. مسئله ما حسینیه نبود؛ همه چیز ما امام بود. یعنی یک سر سوزن در وجود آدم غیر از امام (ره) نبود. اینطور به ایشان اعتقاد داشتیم. و داریم. امروز هم امام (ره) برای من همان امامی است که قبل از انقلاب عکسش را در خانه داشتیم و صحبتهایش را میدیدیم و میشنیدیم.
امام (ره) یک ویژگی خیلی عجیب داشت. ایشان وقتی حرف میزد، انسان فکر میکرد که تمام دنیا پشت سر اوست. یعنی حرفی را که میزد، در شدنش یک سرسوزن تردید نداشتیم و این فکر در ما نبود که حالا چطور میشود این حرف را اجرا کرد. همین الان هم وقتی صحبتهای امام را گوش میکنیم همین حس را داریم.
شما موقع انقلاب تقریباً ۱۸ سال داشتید. میگویند که امام (ره) اول قلب جوانان را تسخیر کرد و بعد خود جوانان را. آن هم در شرایطی که در زمان پهلوی جوانان راههای مختلفی برای انتخاب داشتند که با نفسانیت جوانی مطابقت بیشتری داشت. با اینحال آنها امام، مبارزه و اسلام را انتخاب کردند. این چطور معادلهای است؟
امام خمینی (ره) به یکباره ظرفیت همه ما را پر کرد. این یک مقدارش به ما بر میگردد و یک مقدارش به امام. آن ظرفیتی که پذیرش آن را داشت در ما بود؛ آن ظرفیتی که توانست خودش را در مردم و جوانان متبلور کند، از آن امامِ خودساخته بود. امام هر آنچه را که میگفت، بود و تربیت شده بود. اولین بار که به جبهه رفتم، دومین ماه جنگ یعنی آبان ۱۳۵۹ بود. آن موقع اصلاً تخطی از گفته امام یک سر سوزن در فکر و ذهن ما نبود. اتفاقاً اهل فکر و اندیشه هم بودیم؛ شلوغ هم بودیم. بالاخره در ۲۱ سالگی رئیس آموزش و پرورش شدم و یک وزنی در کار ما بوده است. ولی واقعاً حس نمیکردیم که آنچه امام میگوید نمیشود یا درست نیست.
یعنی امام توانست همه آرزوها، آرمانها، آینده، شخصیت و هر چه را که نیاز داشتیم، یکجا به ما بدهد. هیچ احساس کمبود نمیکردیم. یعنی کسی که در خط مقدم جبهه بود، سرسوزن احساس کاستی نمیکرد. فکر میکرد هر آنچه را که میخواهد در امام هست و هر آنچه را در خط مقدم جبهه میبیند وجود دارد؛ آرمانش همانجاست و برایش یا باید بجنگد، یا شهید شود یا پیروز شود. اصلاً شک و شبههای در این وجود نداشت.
طرف با شلوار لی به جبهه میآمد و به یک رزمنده درجه یک تبدیل میشد؛ یعنی تحول عالی بود. به قول امروزیها لیزری بود. یعنی به کلی متحول میکرد. فرد هر چقدر هم راحتتر بود، امامیتر میشد. خیلیها مدعی بودند ما دیندارتر هستیم و دعای توسل و ندبه میخوانیم اما آنهایی که اهل دعای ندبه و توسل نبودند، امامیتر شدند. اگر بگویم از خیلی از آنهایی که مدعی بودند، جلوتر بودند، اغراق نکردم. برخی از آنهایی که فکر میکردند، خیلی جلو هستند، از اینها جا ماندند. این نشاندهنده الگوست. "لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنه" آن جوان در رسولالله (ص) چه دید که حاضر شد در آفتاب داغ و سوزان، سنگ داغ و سنگین را روی سینه برهنه او بگذارند اما حاضر نشد دست از پیامبر (ص) بردارد؛ تا کشته شود.
نهضت انقلاب اسلامی برای آن جوانی که امام روی آنها سرمایهگذاری کرده بود، بعد از انقلاب چطور نظام تربیتیاش را پیادهسازی کرد؟ یعنی چه نظام تعلیم و تربیتی مدنظر امام (ره) بود؟
اولا اینکه امام (ره) عاشق بود و اعتقاد داشت که باید از همان کودکی فرد را ساخت. امام میفرماید به ابتدایی برسید. دانشگاه دیر است. یا مضمون سخنشان در جای دیگر است که میفرمایند همه کلیدها در دست معلم است و دست مدرسه ابتدایی است. انقلاب را هم امام با ابتداییها انجام داد. از سال ۴۲ از آنجا شروع کرد.
اعتقاد قرآنی ما این است کسی که تربیت شده است، تمام وجودش به کسی که میخواهد تربیت شود، ارائه میشود؛ یعنی یکپارچه نورانیت میکند و این نور را آن فرد دریافت میکند. اگر ظرفیت آن را داشته باشد، هر قدر که میتواند از آن برداشت میکند.
تربیت امام خمینی (ره) بیشتر ارائه شدنی بود تا گفتنی. دلیلش را نمیدانم چرا ولی چهره امام از سخنان ایشان اثرگذارتر بود. یعنی چهره امام (ره) که اینجا با مردم صحبت میکرد از مطالبی که میگفت که البته همهاش هم ارزشمند و قرآنی و بسیار ساده و بیریا بود، خیلی زیباتر و جذابتر بود.
امروز راحت میتوانم این حرف را بزنم. من همیشه براساس این آموخته امام، اعتقادم بر این است که راه نجات کشور، یک راه است و آن هم تعلیم و تربیت است.
به این سخن امام توجه کنید؛ شمایی که میخواهید تربیت بشوید، تربیت معلم یا تربیت بکنید، تربیت معلم در رأس هر امری این است که بر این تعلیمها، تربیت را مقدم بدارید. این جوانها نفسوشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس. نفوس جوانها یک آینه صیقلی است که از آن فطرت خودش جدا نشده است. اینطور نباشد که معلمین ما و مربیهای جوانهای ما تربیت مسکو شده باشند. یا تربیت واشنگتن. سادهاندیشی است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند، هر طوری که میخواهد باشند و باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم. باید تربیت شما تربیت معلمین، تربیت اسلامی باشد. یک تربیت انسانی باشد. یک تربیت در صراط مستقیم باشد. از خداوند تبارک و تعالی میخواهم که شما موفق بشوید در تربیت معلم و معلمهای تربیت شده صحیح را در کشورمان تربیت کنید که سعادت ملت ما حاصل شود.
یک نکته از قبل از انقلاب نقل کنم. یکی از اساتید مبرز دانشگاههای ما به آمریکا میرود. آنجا میگوید من علاقهمند هستم که در مدرسه ابتدایی تدریس کنم. آنها میگویند ما هر کسی را به مدرسه ابتدایی نمیفرستیم. به هر دانشگاهی که دوست داری میتوانی بروی ولی مدرسه ابتدایی (این تعبیر من است) برای کسانی است که عاشقانه و عالمانه و به شکلی تربیت کند که دانشآموز ما را صدرصد فدایی آمریکا و اهداف آمریکا تربیت کند.
من در دوران مسئولیتم گفتم اگر قرار است ما یک روزی شیر نفت را باز کنیم و فقط یکجا خرج کنیم، آموزش و پرورش است. بعضیها فکر میکنند این سخن من فقط برای معلمها است. بله؛ معلم عزیز است ولی من برای همه دانشآموزان کشور میگویم.
ما هر آسیبی در ۴۳ سال گذشته دیدیم، برای عدم توجه به آموزش و پرورش بوده است و هر نفعی هم بوده به دلیل توجه به آموزش و پرورش بوده است. شما اگر میخواهید بسیجی خوب داشته باشید، نظامی خوب داشته باشید، پزشک خوب و خدمتگزار خوب داشته باشید، با این سخن امام از آموزش و پرورش برمیآید. شاید باورتان نشود، ولی تا به حال شاید به حضور مسئولی نرسیدهام که مانند مقام معظم رهبری، بعد از امام (ره)، به آموزش و پرورش اعتقاد داشته باشد. اصلاً درباره آموزش و پرورش ماورائی فکر میکنند.
یک روزی خدمت مقام معظم رهبری بودیم، فرمودند بالای بالای بالای همه وزارتخانهها آموزش و پرورش است. یعنی ایشان چنین اعتقادی به جایگاه معلم و جایگاه دانشآموز دارند. چند سال پیش در روز معلم، برای اولین بار به جای اینکه معلمان خدمت رهبر انقلاب بیایند، ایشان خودشان به دیدار معلمها در دانشگاه فرهنگیان رفتند تا بگوید دانشگاه فرهنگیان باید باشد.
همه جا اینطور فکر میکنند. من در دوره وزارت، سفری به روسیه رفتم. یک ساختمانی ساخته بودند به اندازه یک شهرک؛ پرسیدم اینجا کجاست؟ گفتند دانشگاه فرهنگیان است. آنوقت ما سالها دانشگاه تربیت معلم را تعطیل کرده بودیم. گفتند از هر جایی، هر کسی آمد به مدرسه بفرستید تدریس کند. بعد از مدتی دیدیم نظام تعلیم و تربیتمان دارد فرو میپاشد. دانشگاه فرهنگیان را دوباره راه انداختیم تا کسی را تربیت کنیم که دانشآموز را تربیت کند. باید به این مسئله ویژه نگاه کرد.
بنابراین نظام تعلیم و تربیت از نگاه قرآن همان چیزی است که در کلام امام (ره) متبلور بود که فرمودند همه سعادتها و همه شقاوتها از مدرسه است. این خیلی نکته مهمی است.
ما ششم ابتدایی را براساس همین صحبت حضرت امام (ره) ایجاد کردیم. یعنی بررسی کردیم که ریشه یک دانشآموز در چند سال ساخته میشود؟ بررسی کردند که این دانشآموز باید این درسها را پاس کند، این کلاسها را بگذراند و ۶ سال طول بکشد.
این چرا خیلی زیبا است؟ برای اینکه هر چه هست مثبت است. یعنی همه عوامل زمین و هوا و دریا همراه معلم است تا این دانشآموز را بسازد. وقتی وارد دبیرستان میشویم، موانع کم کم زیاد میشود و شما باید از مینها بگذرید تا او را تربیت کنید ولی در دوره ابتدایی، یک جاده صاف و صیقلی است به تعبیر امام که هیچ مانعی وجود ندارد میتوانید هر چه میتوانید گل بکارید یا خار بکارید. این نگاه امام به دانشآموزان ابتدایی است.
همه تمرکز امام روی ابتدایی است. نه اینکه به جای دیگر دقت ندارد ولی معتقد است اگر ابتدایی را از دست دادید، در دوره متوسطه و دانشگاه کارتان به شدت سخت خواهد شد.
حضرت امام (ره) میفرمایند که شما سعی کنید از متخصصین متدین و متعهد استفاده کنید. ما بارها گفتیم که ما متخصص میخواهیم ولی متخصص متعهد؛ ولی دشمنان فریاد زدند که اینها با تخصص مخالفند. البته که متخصص منحرف از هر کسی خطرناکتر است. خلاصه مطلب باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس کم نداریم. این متخصصِ متعهد در آموزش و پرورش نگاه امام را نشان میدهد که چقدر حساس است.
من در مورد آموزش و پرورش اینطور فکر میکنم که ما اصلاً در مدرسه باید چه چیزی باید به دانشآموزان آموزش بدهیم؟ علم؟ بله ولی چقدر از آن علم است. ما الان ۱۵ میلیون دانش آموز داریم، این تعداد در آینده چکاره میشوند؟ همه شغلهایی که در کشور وجود دارد دیگر؟ آیا کسی میتواند جلوی این را بگیرد؟
من روزی در دوران وزارت به خوزستان رفتم. آنجا پرسیدم چندتا دانشآموز دارید؟ گفتند ۷۱۶ هزار. پرسیدم دوست دارید اینها چکاره شوند که وقتی کسی وارد خوزستان قهرمان میشود، بگوید به به بر این خوزستان؟ حالا میگویم چه باید بکنیم که بگویند به به بر این ایران؟ مدرسه چنین کاری میکند. امام به دنبال این بود. مدرسه کاری میکند که وقتی به نانوایی میروید نانوایی با شما طوری رفتار میکند که بگویید عجب آدمی بود. وقتی سوار تاکسی میشوید بگویید عجب رانندهای بود یا عجب رفتگری یا عجب خلبانی. بنابراین شما هر کاری را میبینید، این مرحله دوم است. اینکه چه کسی خلبان شود، چه کسی پزشک شود یا رفتگر شود؟ در خارج از کشور هم کسی به این مسائل خیلی کاری ندارد که گارسون است یا یک کارمند و پشت میز اداره. این برایش حرف دوم است. حرف اول این است که این آدم، به فرموده امام (ره) چقدر آدم شده است؟ با دیگران رفتارش چگونه است؟ احساس مسئولیت دارد یا خیر؟ آن تربیتی که امام (ره) به دنبالش بود و ما در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آوردیم این بود. سند تحول براساس ایده قرآنی امام (ره) و مقام معظم رهبری نوشته شده است.
در مدرسه یک لیست اعلام میکنند که این افراد در المپیاد برنده شدهاند. این خیلی خوب است. اما یک لیست دیگری هم باید کنار آن باشد؛ نه یک لیست بلکه ۳۰ تا لیست باشد؛ که بگویند این تعداد در یک سال گذشته موفق شدهاند محبتشان را نسبت به پدر و مادر بیشتر کنند. این لیست کسانی هستند که در یک سال گذشته موفق شده اند رابطه عاطفیشان را با دیگران بیشتر کنند و نسبت به دیگران احترام قائل شوند. یا افراد این لیست در یک سال گذشته موفق شدهاند دروغگویی را کاهش دهند. چندتا از این کارها انجام شده است؟
مدرسهای که ما در سند تحول بنیادین از آن سخن گفتهایم، مدرسهای است که به کمک معلم، اولیاء و مسجد به کانون فرهنگی محله تبدیل شود و هر روز دوستداشتنیتر شود. مدرسهای که من دوست دارم و این از زبان همه مردم شنیده شود. امام (ره) به دنبال این تعلیم و تربیت بود که از آن شهید حججی و شهید سلیمانی درست شود. یعنی کسانی که با تمام وجود برای انقلاب، نظام، مردم، کشور و حتی برای خودشان سرمایهگذاری میکنند.
در نگاه امام خمینی (ره) آموزش و پرورش برای همه است. در زمان طاغوت شاید برخیها اصلاً فرزندانشان را به دلیل برخی مسائل مدرسه نمیفرستادند یا برخی اصلاً توانایی فرستادن به مدرسه را نداشته باشند. اما امام (ره) تحصیل رایگان را مطرح کردند. چقدر در این مسیر مؤثر حرکت کردیم؟
چقدر ما خون دل خوردیم برای تحقق همین نگاه امام و خود آقا چقدر این موضوع را پیگیری کردند که من شاهد بودم.
یکی از جلسات سران کشورهای غیرمتحد با حضور فیدل کاسترو در کوالالامپور برگزار شده بود؛ در حاشیه آن رئیس جمهور وقت، آقای خرازی وزیر امور خارجه و بنده هم از طرف کمیسیون امنیت در آن حضور داشتیم. او داشت درباره کشور خودش توضیح میداد. نمیدانم الان هم اینطور است یا نه ولی آن موقع سال ۸۲ و در حدود ۲۰ سال پیش، میگفت «نتوانستم در کشورم خوب خدمت کنم ولی دو مشکل مردمم را حل کردم. یکی بهداشت و دیگری آموزش. یعنی هیچ کس در کشور من غصه مدرسه رفتن ندارد».
نظرات مقام معظم رهبری و نظرات امام (ره) را در مورد خصوصیسازی آموزش و پرورش بررسی کنید و ببینید چه تشرهایی زدهاند.
اگر کسی انسان لایق و متدینی است و به اندازه صدنفر در او امنیت وجود دارد که مردم بچههایشان را به او بسپارند تا تربیت کند، اگر این آدم مدرسه ایجاد کرد، من با این مشکلی ندارم. اما اینکه تمام امکانات کشور را به کار بگیرید تا این مدرسه را با زور خصوصی کنید این نمیشود.
من زمانی با کسی که سردمدار اندیشه خصوصیسازی آموزش است در شبکه افق مناظره داشتم. اسمش را نمیبرم. ایشان میگفت ما باید مانند آمریکای جنوبی رفتار کنیم. یعنی تمام مدارس باید خصوصی شود و به مردمی که توانش را ندارند، کوپن بدهیم تا فرزندشان به مدرسه بروند. این یک نوع تفکر نسبت به آموزش است. تفکر دیگر هم تفکر امام (ره) و مقام معظم رهبری است. رهبر انقلاب در سند سیاستهای کلی فرمودند دو چیز را در مورد تعلیم و تربیت نباید حساب کنید؛ یکی پول و یکی تعداد معلم.
امام (ره) مخالف بودند؟
باید به عین صحبتهای امام مراجعه کرد. من نمیخواهم از ایشان الان نقل قولی داشته باشم. دیدگاه آقا را هم که دیدهاید دیگر. یک روز یکی از رؤسای سه قوه، میگفت من الان دارم از خدمت آقا میآیم ـ چون من با ایشان خیلی بحث و جدل داشتم در مورد خصوصیسازی. آنها بودجه را آورده بودند و نوشته بودند که پنج درصدش باید به اجبار خصوصیسازی شود و من هم نمیتوانستم اجرا کنم چون آقا در سیاستهای کلی این را نفرمودند ـ گفت من ۳ ساعت خدمت آقا بودم؛ هر کاری کردم نتوانستم آقا را برای خصوصیسازی مجاب کنم.
یک زمانی در دوره ریاست آقای هاشمی، به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتم. بحث واگذاری مدارس در رابطه با سند تحول بود. بعضیها موافقت کردند ولی من به شدت مخالفت کردم. با اختلاف یک رأی این طرح رأی آورد که مدارس را به شوراهای شهر و شهرداریها بدهیم. من گفتم مخالفم به دلیل اینکه این شورا و شهرداری یک روز دست چپ است و یک روز دست راست و اداره مدارس سیاسی میشود.
وقتی سیاستهای تحول بنیادین را که خدمت آقا دادم و آقا ابلاغ کردند، من از این مصوبه چیزی در آن ندیدم. این یعنی چه؟!
چند بار در سالهای اخیر آقا سخنرانی کرده و گفته است که مدارس دولتی را تقویت کنید. حالا شاید عدهای بخواهند فرزندانشان در مدارس غیردولتی درس بخوانند؛ این اشکالی ندارد.
من یکبار در مجلس شوخی کردم. گفتم من حاضرم مجلس را بدهیم دست بخش خصوصی اداره کند ولی مدارس را نه. چطور است که مسکن را دولت باید بسازد ولی دانشآموز ۶ ساله ما را باید بخش خصوصی تربیت کند! صددرصد مسکن را باید بدهیم دست بخش خصوصی ولی آموزش را نمیشود.
رنجبران: حالا اینکه میگویید مناقشه بوده است در مورد خصوصیسازی مدارس، قبول؛ ولی من میخواهم از زبان کسی که یکی از وزرای آموزش و پرورش بوده، بشنوم که نظر امام (ره) در این مورد چه بوده است؟
به نظر من که امام (ره) به مدارس دولتی اعتقاد داشت. اصل ۳۰ قانون اساسی این را میگوید. امام که خارج از قانون اساسی فرمایش نکرده است.
در زمان امام مطرح شد که یک مدرسه خصوصی راهاندازی شود. یک وزیری در کشور به شدت اعتراض کرد که چرا باید این اتفاق بیفتد و ما هم طرفدار این فریاد بودیم. بعدها همان فرد، چندین مدرسه راهاندازی کرد. یعنی به مرور زمان تغییر کرد. من تا به حال از امام (ره) و مقام معظم رهبری چیزی مبنی بر تأیید خصوصیسازی مدارس ندیدهام. البته در مورد اقتصاد داریم که هم امام و مقام معظم رهبری اعتقادشان بر این است که اقتصاد را به مردم بسپارید.
آیا میشود گفت که این خصوصی کردن نقطه انحراف در آموزش و پرورشِ مد نظر امام (ره) بود؟
برداشت من این است که حتماً انحراف بوده است. من خیلی ابا دارم که از امام و مقام معظم رهبری صحبتی را نقل کنم که آن را ندیده باشم. ولی در مدتی که وزیر بودم، از مقام معظم رهبری دریافتی نداشتم که باید برویم مدارس را خصوصی کنیم.
امام خمینی (ره) در جایی میفرمایند که فنای بشریت، نتیجه آموزش بیپرورش است.
اصلاً خطرناکترین کاری که وجود دارد، روشن کردن ماشین بدون راننده و راه انداختن آن در سربالایی به سمت پایین است. یعنی به کارگیری تخصص بدون مدیریت و کنترل. هر چه دانش انسان بیشتر بشود، اما اصول نداشته باشد و در چارچوب ارزشها قرار نگیرد، حتماً هر لحظه خطرناکتر میشود. مانند قدرتی که هدف و گرایش معنوی ندارد و ممکن است هر چیزی را تخریب کند.
واقعاً هم همینطور است. من دوران دبستان را در زمان حیات حضرت امام (ره) گذارندم. مهمترین استعدادهایی که در درون ما کشف شد را معلمان پرورشی درک کردند.
این حلقه مفقوده آموزش است. دانشآموز در مدرسه درس میخواند اما آنها دنبال چه هستند؟ اینکه یک بزرگتری باشد که آنها را دور هم جمع کند، با هم بروند دوری بزنند در خیابان، بازی کنند، اردو بروند، فوتبال یا تئاتر بازی کنند.
در یک مدرسه که ۵۰۰ دانشآموز دارد، ۵۰ تا از آنها امتیازاتی مثلاً در هنر یا ورزش دارند. اما آن فردی که این ۵۰ تا را به هم گره میزد، مربی پرورشی بود اما الان چه کسی جای او را در مدارس گرفته است؟ من گاهی این حرف را میزنم اما بعضیها متوجه نمیشوند. من میگویم ما ۳۰۰ هزار معلم کمبود داریم، حالا وزارتخانه میگوید ۲۰۰هزار تا. دلیل این اختلاف آمار این است که آنها معلم پرورشی را حساب نمیکنند در حالیکه بابای مدرسه هم مهم است.
بعضی جاها او اثرگذارتر عمل میکند!
گاهی وقتها یک دانشآموز دارد به انحراف میرود ولی بابای مدرسه نجاتش میدهد؛ با دو کلمه حرفی که با او میزند و اثر میگذارد. همه آجرهای مدرسه تربیتچی است؛ همه پنجرههایش تربیتچی است. مدرسه به آجر نیاز دارد، به پنجره نیاز دارد، به حیاط نیاز دارد، به تور والیبال و بسکتبال نیاز دارد. مدیر و معلم و معاون و معلم ورزش و پرورشی نیاز دارد. یک سفره است که میتوانید در آن فقط نان و دوغ بگذارید که نتیجهاش میشود خیلی چیزهایی که الان میبینیم. یا اینکه آن را پرو پیمان بچینید؛ همان شیر نفت که گفتم باید باز کنند. چطور پدر و مادر شیرینترین غذا را به فرزندانشان میدهند اما چرا دولت شیرینتر غذا را به مدرسه نمیدهد؟
برای مطالعه متن کامل گفتگو اینجا کلیک کنید
.
انتهای پیام /*